استاد محمود فرشچيان در روز عيد قربان سال 1376 با دلي آکنده از عشق، تصويري بسيار زيبا را پس از گذشت 7 ماه کار مداوم به پايان رساند.
اين اثر، آنچنان زيبا و هنرمندانه رنگ و نقش درهم آميخته که زبان هر بينندهاي را به تحسين وا ميدارد.
اين رنگها و تصاوير اعجاب آور و خيالانگيز واقعه يک امتحان بزرگ را شرح ميدهند. امتحاني سخت براي يک انسان بزرگ، امتحاني براي پدري پير که سالها در انتظار فرزندي بود و بشارتي که خداوند در قرآن مجيد به ابراهيم (ع) داد.
قالو لا توجل انا نبشرک بغلام عليم ( گفتند مترس که ما تو را به پسري دانا مژده مي دهيم ) آيه 53 سوره مبارکه الحجر؛ الحمدلله الذي وهب لي علي لکبر اسماعيل و اسحق ان ربي السميع الدعا ( سپاس خداي را که با وجود سالخوردگي اسماعيل و اسحاق را به من بخشيد به راستي پروردگار من شنونده دعاست) آيه 39 سوره ابراهيم
آنگاه پس از سالها ابراهيم(ع) شبي در عالم خواب ديد که فرزندش را در راه خدا قرباني مي کند.اما به راستي خداوندي که نسبت به بندگان خويش مهربان و رحيم است به چه علت چنين فرماني به ابراهيم مي دهد.
ابراهيم (ع) سخت اندوهگين شد اما فرمان،فرمان خداوند متعال بود. اين غاشق افلاکي، تسليم امر خداوند بود وآنگاه فرزندش را نيز در جريان گذاشت واسماعيل نيز خواست که پدر ماموريتش را انجام دهد.
به روايتي:پس به پدر گفت که چشمانش را ببندد)تا مهر پدر و فرزند اورا از اين کار باز ندارد.اما هنگامي که او تيغه خنجر را به گلوي اسماعيل کشيد مثل اين بود که تيغه به تکه آهني سرد و سخت تبديل شد و اثري از برندگي در آن وجود نداشت و آنگاه به ابراهيم (ع) بشارت داده شده که امتحاني سخت را به پايان رسانده و خداوند گوسفندي را براي ذبح نزد ابراهيم (ع)فرستاد تا جاي فرزندش قرباني کند.
و اکنون پس از گذشت قرنها روز عيد قربان ياد آور همين واقعه است،ياد آور واقعه اي بزرگ براي انساني بزرگ........ /118
انتهای پیام/